زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

اونروزی که داشتم از کرج میومدم تهران....یه خانوم 45،50 ساله نشسته بود جلوم که قیافه اش خیلی مهربون بود....دلم می خواست برم پیشش و تو بغلش ول کنم خودم رو...اونم منو نوازش کنه!!! آخر سر هم بدون اینکه حرفی بزنم فقط زیر لب ازش یه تشکر کنم و برم...
نظرات 1 + ارسال نظر
نازلی پنج‌شنبه 10 اسفند 1385 ساعت 03:44

چه حس جالبی !
حالا چرا یدونه مرد رو انتخاب نمیکنی که حداقل محدودیت نداشته باشی ؟
تا به حال این حس رو به یه مرد ۴۵ - ۵۰ ساله غریبه نداشتم !!!
فکر کنم نشه همچین مردی رو اصلا پیدا کرد
فکر کنم فقط خانوما هستن که بلدن نوازش کنند...اون هم فقط یه عده ای از خانوما !

از خانوم بودن خودم بسی راضیم :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد