زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

باورتون میشه...من توی ۴ سال رفتن به دانشگاه فقط ۲۸ واحد پاس کردم....
فقط ب ی س ت  و  ه ش ت  و ا ح د !!!!!!!!!

هنوزم کسی امید داره به من؟؟؟

نظرات 8 + ارسال نظر
بارون جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 15:09

هر کاری وقتی بش از اندازه طولانی میشه، آدم انگیزه‌شو برای ادامه از دست میده. و وقتی اینجوری میشه، یه تجدید نظر اساسی لازم داره!

نرگس جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 20:44

برو!!!۲۸ تا!!! من که باورم نمیشه...از تو بعیده سجاد... رکورد زدی...بابا قرقی شدی... :دی واسه تو خیلی هم خوبه کسی ازت انتظار نداره آقای محترم :دی

خودمم وقتی خانومه اونجا بهم گفت می خواستم کل دانشگاه رو شیرینی بدم!!!
معلوم بود از حرف زدن دیشبت که انتظاری نداری :|

فاطمه جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 21:35

یه تصمم گیری درست حسابی لازم داری...این روزا هیچ وقت بر نمی گرده اونم با هوش تو:دی (تعریف الکی واسه امید الکی:دی) نه ولی جدی آدم باش:)) جدی بودااااا

با چیه من؟؟؟

خانوم خانوما جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 21:47 http://khanoomkhanooma.persianblog.com

واقعاً!بابا دست خوش!ایول داری!چه جور همچین چیزی ممکنه؟منی که فوق میخونم تو ۲ ترم ۲۸واحد پاس کردم.اونوقت تو تو ۴سال....؟!!!!!

از دستم ناراحت نیستی؟ :|

خرس قهوه ای جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 22:38

تو خوب می شی غصه نخور! حالا شاید یکم جاش بمونه!!

غصه که نمی خورم....ولی خوب هم نمیشم.حالا تو غصه نخور!!!

مریم شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 17:03

خوب الان من باید چی بگم؟!!
باشه امیدواری میدم:

تو میتونی ...تو تواناییشو داری ...

یاد این صحنه های فیلم ها افتادم :))
اونجاهاش که یهو یکی میگه:
اینجا همون جاست که تو باید بیفتی زمین :))

خانوم خانوما شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 20:00 http://khanoomkhanooma.persianblog.com

چرا ناراحتم!خودتم میدونی چرا؟!جواب کامنتی که چندروز پیش نوشتی رو خوندی؟!

خوندم....اولش خواستم دیگه کامنت نذارم و فقط بخونم....ولی مگه من پر حرف می تونم؟
نمی دونم...فکر نمی کنی که جدی گفتم؟ :|
چرا ناراحت شدی آخه؟ :( فقط چون بزرگتری؟

سوئیت یکشنبه 20 خرداد 1386 ساعت 18:10

صبح اومدم بگم :

بعضی ها تو دانشگاه قوت قلب دانشجوهان ! قوت قلب من تو دانشگامون سه تا از ورودی های 75 و یکی از بچه های هفتاد و هشته ! یه چیزی تو مایه های ماموت دانشگاه ! از اینا همه جا هست. ازشون امید بگیر و عبرت ! اینطوری راحت تر دوران خوش دانشگاه تموم میشه !

که برق رفت ! خب الان گفتم !

ما هم از این ماموت ها داریم.البته تو خاندانمون :))
پسرخاله ام یه چیز تو همین مایه ها بود.رفت زاهدان و اونقد لفتش داد که بعد n سال با لگد و یه کاردانی انداختنش بیرون :دی
کلا شاید مشکلم اینه اصلا نمی دونم دانشگاه چی هست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد