زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

خدایا :(

به طرز عجیبی تو حالیم که با بی توجهی هر کسی می تونم بزنم زیر گریه...واقعا می تونم...
چرا انقد ضعیفم...چرا هیچ کاری از دستم برنمیاد واسه عزیزام انجام بدم...

تو بگو من چیکار کنم...بنویسم یا نه... :|

شیرینی زنده شدن و تلخی مرگی دوباره فقط شد تلخی مرگ :|
نمی دونم...شاید من زیادی خودخواهم...

دستم خود به خود میره روی صورتم...لبخند می زنم...و زل می زنم به 2 تا کامنتی که هیچ وقت تا حالا هیچ کامنت دیگه ای انقد خوشحالم نکرده بود...
حیف وقتی چشمام رو می بندم دیگه نمی تونم اون نوشته ها رو نگاه کنم :)