زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

خواستم بگویم...
نظرات 4 + ارسال نظر
نیکو یکشنبه 14 مرداد 1386 ساعت 00:36

پس چرا نگفتی ؟؟؟
می خوای بگی اما نمی تونی !!! آره ؟؟؟
می دونی
سکوت ... سکوت ... سکوت ...
این است سهم نبودنش !!!
بعضی وقتا سکوتا خیلی بلندن ... از صد تا فریاد بدترن ... اما فقط خودمون می شنویم و فقطم گوش خودمونو کر می کنه ...!!!

نیکو یکشنبه 14 مرداد 1386 ساعت 00:38

وقتی باشه ... یا حتی بخوای که باشه ... کلمه ها خودشون میان ...
همین !!!

خانوم خانوما یکشنبه 14 مرداد 1386 ساعت 14:50 http://Khanoomkhanooma.persianblog.ir

چت شده؟عاشق شدی؟شکست خوردی؟من که اصلاً از حرفات چیزی سردرنمیارم!یا من گیجم یا تو یه جورایی مینویسی که من نمیفهمم!ببخشید اگه خنگمو نیمفهمم!

خرس قهوه ای دوشنبه 15 مرداد 1386 ساعت 00:01

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد