زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

شد 3 روز یا 4 روز؟ نمی دونم.اولش فکر کردم چون کل شب رو توی 30 سانتیمتر عرض خوابیدم اینجوری شدم.چون به بغل خوابیده بودم،تمام تنم درد می کنه.ولی هیچی خوبش نکرد.شب که شد یهو دلم درد گرفت.مریض نمیشم،نمیشم،یهو با دل پیچه فیلی می گیرم.بیرون روی گرفتیم بدجور.به این فکر می کردم جای شکرش باقیه دیگه موال ها رو بیرون خونه نمی سازن.آدم بخواد هر 3 دقیقه یه بار بره توی این هوای سگ لرز بشینه،از تصورشم آدم یخ می بنده...
بعد از دو روز تجویز کوتریموکسازول توسط مامان،بعد دو روز کته ماست خوردن،بعد 2 روز دیدن شیرینی خامه ای دهن بقیه و آب دهن راه افتادن،دیروز بالاخره رفتم دکتر.2 تا قرص داد.یکیش اونقدر قوی بود که حتی برگه ی قرص رو کامل نداد.از وسط نصفش کرد به اندازه ی مصرفم.اون یکی هم رسما روش نوشته قرص فیل خفه کن.اگر بعد از مصرف این قرص سرگیجه، تهوع، اسهال(دقت دارید که برای درمان این بیماری به من داده شده!!!)، عرق کردن یا کلی چیز دیگه اتفاق افتاد نگران نباشید.یه چیز تو این مایه ها که حتی اگه این قرص رو خوردید و از پا در آمدید هم اشکالی نداره.یکی از عوارض رایجش مرگه...
فعلا که بادمجان بم صفتانه نشستیم اینجا و داریم می نویسیم.طبق معمول هم ...بیخی...

پ.ن: این بچه خواهره برای ما شب ها خواب نمیذاره...دهنمان شده عینهونه اتوبان تهران-قم...
نظرات 14 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 30 دی 1386 ساعت 21:06

خفه نشی تو بچه

=))=))=))=))

بچه خواهره هم امروز نه فردا ، فردا نه یه ماه دیگه میره، بعد دلتون براش تنگ میشه هاااا...

می بینم که حس ناسیونالیستی و بچه دوستیت گل کرده :دی
خوب حالا.وقتی اومدی اینجا و دیدی قوانین سوییس مسلکش رو فراموش کرده و شده یه ایرانی 24 عیار، اون وقت قیافه ات رو می بینم خواهر جان :دی

نیاز دوشنبه 1 بهمن 1386 ساعت 00:41 http://neici.blogspot.com

حالا یعنی بهتر شدی با این همه دوا درمان خانگی؟

بهتر...اگه به دیگه موال نرفتن بگی بهتر، آره بهتر شدم.ولی مشکل اینجاست که دیگه موال نمیرم.هرچی می خورم جمع شده نمی دونم کجا :((

دل‌نبشته‌ها دوشنبه 1 بهمن 1386 ساعت 01:33 http://delnebesht.blogspot.com

چی داده بهت دکتر؟دیفنوکسیلات؟قویترینشه فکر کنم.ملایمشم یدوکینوله!تازه اولی رو معتادا هم میخورن نئشه شن!!مواظب خودت باش!

سیپروفلوکساسین داده.برگه اش رو گم کرده.باور کن متن عوارضش بیشتر بود از نوشته ی من :))

دل‌نبشته‌ها دوشنبه 1 بهمن 1386 ساعت 18:34 http://delnebesht.blogspot.com

اینی که گفتی قدیما به عنوان اشتهاآور تجویز میشد!!خیلی عارضه داره.یه بار به من دادن.۲تا خوردم پدر معده و رودم درومد!!!وحشتناک بود!!!!

فک کن...من هر 12 ساعت دارم یکی می خورم :((

امیرحسین سه‌شنبه 2 بهمن 1386 ساعت 17:11 http://paradoxical.blogfa.com

باید یه نبرد خیر و شر و تو شیکم حضرتعالی شاهد باشیم که به این روز افتاده اید...اما این جور موارد چون خودم تجربه دارم خیلی زیاد تنها باست چند شبانه روز حتی اب هم تو شیکم نریخت تا خوب شه

مریم سه‌شنبه 2 بهمن 1386 ساعت 18:16 http://dailysmile

خوب شدی حالا ؟!

روهام سه‌شنبه 2 بهمن 1386 ساعت 20:35 http://rooham.blogfa.com

بلا به دور برادر...

فاطمه یکشنبه 7 بهمن 1386 ساعت 09:10

بارمجان بم را خوب آمدی!:دی

آنی دوشنبه 8 بهمن 1386 ساعت 15:29

اون خواهر زاده رو هستم! درد مشترکه !:((

یعنی من الان صورتم خط خطیه ها...از بس که این چنگ انداخته :((

دل نبشته ها سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 13:42 http://delnebesht.blogspot.com

کوشی؟چرا نمینویسی؟نکنه داری جای دیگه مینویسی؟داری درس میخونی واخاً؟

نه...فقط یه جوریم :)

دل‌نبشته‌ها سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 18:09 http://delnebesht.blogspot.com

خودتو لوس نکن بیا بنویس!!!!دهه!به قول نرگس این یه دستوره!!!:))

مریم پنج‌شنبه 11 بهمن 1386 ساعت 23:50

سلام
بالاخره آپلود کردم آهنگه رو
برو از این جا zig0rat.persiangig.com
دانلود کن...همون سیزدهه است.

زهره جمعه 12 بهمن 1386 ساعت 17:21 http://www.zohreh_f.persianblog.ir

خدا بد نده!!!!

فاطمه سه‌شنبه 16 بهمن 1386 ساعت 23:26

خوبی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد