زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

این تویی که هر شب به خوابم می آیی... یا منم که هر شب خوابت را میبینم...

پ.ن: بی خیال من و تو ها...بی خیال همه ی نوشته های نوشته نشده...

پ.ن.ن:خودم بهتر از همه می دانم دزدی کار بدی ست...

نظرات 9 + ارسال نظر
سرکه نمکی سه‌شنبه 30 بهمن 1386 ساعت 09:59 http://mydailychertopert.blogfa.com

این را همه میدانند که دزدی کار بدی است .

نرگس چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 21:15

خب این که دزدی نیست... چون هیچ ربطی ندارد به اینکه..این منم که گمشده ام..یا تویی که پیدا نمیشوی :دی

فاطمه پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 00:31

...

آنی جمعه 3 اسفند 1386 ساعت 02:39

چرا هی من میام یه چیزی بگم اما نمیشه؟؟....

هیچ جا جمعه 3 اسفند 1386 ساعت 22:07

همه می‌دانند
همه می‌دانند
که من و تو از آن روزنه‌ی سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه‌ی بازیگر دور دست
سیب را چیدیم

همه می‌ترسند
همه می‌ترسند، اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم


هیچ جا پنج‌شنبه 9 اسفند 1386 ساعت 16:14

سلام دوستم
۲تا کتاب خوندم دلم می خواست بگم بهت.شاید خونده باشی
فراتر از بودن )کریستین بوبن و داستان های خرس های پاندا )ماتئی ویسنی یک) خیلی خوب بود.من واقغاً دوسش داشتم.گفتم بخونی.

ممنون :)
نخونده بودم هیچ کدوم رو

سرکه نمکی دوشنبه 13 اسفند 1386 ساعت 18:44

یا الله
کسی خونه نیست؟!!

چادر سرم نیست
کسی هم خونه نیست...

حسین دوشنبه 13 اسفند 1386 ساعت 23:30

من می میرم واسه هر نوع کار بد !!!!

پایه ای بریم زنگ در خونه ی مردم رو بزنیم و فرار کنیم؟
من تو بچگیم هیچ وقت این کارو نکردم...

زهره سه‌شنبه 14 اسفند 1386 ساعت 19:09 http://www.zohreh_f.persianblog.ir

نیستی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد