زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

زویی

هرچقدر بعید...باز تو خدای منی...

چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم...

نظرات 3 + ارسال نظر
دل‌نبشته‌ها چهارشنبه 8 آبان 1387 ساعت 19:46

ااااااااااااااه!بعد از به قول خودت چندین هزاران سال، هم چقده نوشتی مادر!خیلی خیلی خسته نباشی!خدا قوت پسر جان!
الان باز میای و یه‌تیکه بار میکنی و میری دیگه نه؟!مثل پست قبل؟!پس ما هم بیخیال نظر گذاشتن واسه شما باید بشیم دیگه نه؟!شما که اونورا نیمیای!بازم ما که فراموش نمیکنیم!

مانی پنج‌شنبه 9 آبان 1387 ساعت 12:36 http://www.paderaz1982.persianblog.ir/

زبون که خیلی وقته باز کردی! حتی می‌شه گفت دراز کردی! ;)

نرگس پنج‌شنبه 9 آبان 1387 ساعت 13:15

اتفاقا تو از اونا بودی که زود زبون باز کردی:دیییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد